صفحه اصلی | عناوین مطالب | تماس با من | پروفایل | قالب وبلاگ
0 بار دیدمت.19 بار بهت خندیدم.18 بار به من اخم کردی.17 بار از دستم خسته شدی ولی من 16 بار دیگه سعی کردم و15 جمله عاشقونه را14 بار به 13 زبان و12 لهجه و11 روزو روزی 10 بار به کمک 9 نفر بهت گفتم.اما تو 8 بار قهر کردی.7 بار صورتت رو از من برگردوندی ومن 6 بار برات مردم و5 بار قربونت رفتم و4 بار نازتو کشیدم. تو 3 بار ناز کردی و 2 بار خندیدی وجونمو به لب رسوندی تا1 بار
بگی دوستم داری...
آنـــقدر نـفس مـي کــشم …
تـــا ،
تمـــام شـود.. همـه ي آن “هـــوايــي” کـه ،
ســـراغ ِ تـــو را مـي گــــيـرد
منو ببخش بخاطرت دوباره چشمام شده خيس
يا مثل من اگه كسي به فكر درداي تو نيست
خودت ميدونيكه برام از خودمم مهمتري
ببخش كه هرشب ازتوي فكروخيالم ميگذري
ببخش اگه هرجا ميري دلم برات شور ميزنه
تا برنگردي پيش من دلواپسي مال منه
ببخش اگه هر دفعه من تو اشتي پيش قدم ميشم
مغرورم اما پيش تو تازه خود خودم ميشم
از سر شوق عشق من اشكي كه روي گونمه
ببخش كه ميلرزه دلم وقتي سرت رو شونمه
وقتي توروميبينمت نگام همش سمت تو
تموم ارزوي من ديدن لبخندتو
يه احساسي به تو دارم يه حس تازه و مبهم
يه جوري توي دنيامي که تنها با تو خوشحالم
…
يه احساسي به تو دارم شبيه شوق و بيخوابي
تو چشمات طرح خورشيده تو اين شبهاي مردابي
…
تا دستاي تو راهي نيست دارم از گريه کم ميشم
تو مرز بين من با تو دارم شکل خودم ميشم
…
مث گلهاي بي گلدون هنوزم مات باروني
تو از دلتنگي دريا توي توفان چي مي دوني؟
…
نمي دونم کجا بودم که روياهامو گم کردم
که مي سوزم که مي ميرم اگر که از تو برگردم
…
خودم بودم که مي خواستم همه دنياي من باشي
ببين غرق توام اما هنوز مي ترسي تنها شي
…
يه احساسي به تو دارم يه جوري از تو سرشارم
يه کم اين حسّو باور کن که بي وقفه دوست دارم
…
يه احساسي به تو دارم شبيه عشق و دل بستن
تو هم مثل مني اما يه کم عاشق تري از من
يه احساسي به تو دارم يه حس تازه و مبهم
يه جوري توي دنيامي که تنها با تو خوشحالم
…
يه احساسي به تو دارم شبيه شوق و بيخوابي
تو چشمات طرح خورشيده تو اين شبهاي مردابي
…
تا دستاي تو راهي نيست دارم از گريه کم ميشم
تو مرز بين من با تو دارم شکل خودم ميشم
…
مث گلهاي بي گلدون هنوزم مات باروني
تو از دلتنگي دريا توي توفان چي مي دوني؟
…
نمي دونم کجا بودم که روياهامو گم کردم
که مي سوزم که مي ميرم اگر که از تو برگردم
…
خودم بودم که مي خواستم همه دنياي من باشي
ببين غرق توام اما هنوز مي ترسي تنها شي
…
يه احساسي به تو دارم يه جوري از تو سرشارم
يه کم اين حسّو باور کن که بي وقفه دوست دارم
…
يه احساسي به تو دارم شبيه عشق و دل بستن
تو هم مثل مني اما يه کم عاشق تري از من
تو التهاب گم شدن کسي به ياد من نبود
دنبال رد پاي تو منو به انتها رسوند
افتادم از چشم خدا ، شکسته بال لحظه هام
تکيه کرده غم دنيا ، رو دل خسته ي
خسته ام… از تـــــو نوشتن…!
کمي از خودم مي نويسم
اين “منم” که،
دوستت دارم…!
تقدیم به وجودمهربون عشقم
گلومو یه بغضی بغل کرده که
محاله بذارم پیشت بشکنه
از اول می دونستم آخر یه روز
یکی بینمونو به هم می زنه
نه اینکه غرورم اجازه نده
تو عادت نداری به اشکای من
تظاهر به بیرحمی دردآوره
خودت رو یه لحظه بذار جای من...
بیشتر حرف هایم برای نگفتن اند...
کسی نیست که روز عشق را برایم زیبا کند...
خدا کند یکی از همین روزها که خیلی هم دور نیست یک "اتفاق" که حتی خودم نمی دانم چیست رخ دهد...
من...
خیلی وقت است دلم یک "اتفاق" می خواهد...