در جستجوی عشق ، اما بی چراغم!
عشقی نشد یار دلم ، اما چرا غم؟
در برگریز غصه و توفان تردید
پیچیده بوی حسرتی در کوچه باغم
جای کبوترهای شادی ، بر درختان
من میزبان غم خبرهای کلاغم
رفتی ، تمام گرمی ات از زندگی رفت
از هُرم حزن انگیز این شب گریه ، داغم
سرداب دلسردی ، سکوتی مثل مرداب
مرگ است شاید آنکه می آید سراغم...
نظرات شما عزیزان: